
- بازديدکنندگان آنلاين27
- بازديد کنندگان اين صفحه31194
- بازديدکنندگان امروز6768
- کل بازديدکنندگان66380699
سبزوار، خیابان اسدابادی، کوچه جنب بیمارستان حشمتیه، هسته گزینش
پست الکترونیکی:s.sabzevar@behdasht.gov.ir
تلفن: 5-44242101
غسلهاى واجب غسلهاى واجب هفت است: اول: غسل جنابت. دوم: غسل حيض. سوم: غسل نفاس. چهارم: غسل استحاضه. پنجم: غسل مس ميت. ششم: غسل ميت. هفتم: غسلى که به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مىشود. ٣٤٥ به دو چيز انسان جنب مىشود: اول: جماع. دوم: بيرون آمدن منى، چه در خواب باشد يا بيدارى، کم باشد يا زياد، با شهوت باشد يا بىشهوت، با اختيار باشد يا بىاختيار. ٣٤٦ اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى استيا بول يا غير اينها چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن بدن سستشده،آن رطوبتحکم منى دارد، و اگر هيچ يک از اين سه نشانه يا بعضى از اينها را نداشته باشد، حکم منى ندارد. ولى در زن و مريض، لازم نيست آن آب با جستن بيرون آمده باشد، بلکه اگر با شهوت بيرون آمده باشد، در حکم منى است و لازم نيست بدن او سستشود. ٣٤٧ اگر از مردى که مريض نيست، آبى بيرون آيد که يکى از سه نشانهاى را که در مساله پيش گفته شد داشته باشد و نداند نشانههاى ديگرى را داشته يا نه،چنانچه پيش از بيرون آمدن آن آب وضو نداشته، بايد وضو بگيرد. ٣٤٨ مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى بول کند، و اگر بول نکند و بعداز غسل رطوبتى از او بيرون آيد، که نداند منى استيا رطوبت ديگر حکم منى دارد. ٣٤٩ اگر انسان جماع کند و به اندازه ختنهگاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قبل باشد يا در دبر، بالغ باشند يا نابالغ اگر چه منى بيرون نيايد هر دو جنب مىشوند. ٣٥٠ اگر شک کند که به مقدار ختنهگاه داخل شده يا نه، غسل بر او واجب نيست. ٣٥١ اگر نعوذ بالله حيوانى را وطى کند يعنى با او نزديکى نمايد و منى از او بيرون آيد غسل تنها، کافى است. و اگر منى بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطى وضو داشته باز هم غسل تنها کافى است، و اگر وضو نداشته، احتياط واجب آن است که غسل کند، وضو هم بگيرد. ٣٥٢ اگر منى از جاى خود حرکت کند و بيرون نيايد يا انسان شک کند که منى ازاو بيرون آمده يا نه غسل بر او واجب نيست. ٣٥٣ کسى که نمىتواند غسل کند ولى تيمم برايش ممکن است، بعد از داخل شدن وقت نماز، بدون جهت با عيال خود نزديکى کند، اشکال دارد. ولى اگر براى لذت بردن يا ترس از براى خودش باشد اشکال ندارد. ٣٥٤ اگر در لباس خود منى ببيند و بداند که از خود او است و براى آن غسل نکرده، بايد غسل کند و نمازهايى را که يقين دارد بعد از بيرون آمدن منى خوانده قضا کند، ولى نمازهايى را که احتمال مىدهد بعد از بيرون آمدن آن منى خوانده، لازم نيست قضا نمايد.
٣٥٥ پنج چيز بر جنب حرام است: اول: رساندن جايى از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا و اسامى مبارکه پيامبران و امامان عليهمالسلام، به احتياط واجب حکم اسم خدا را دارد. دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم، اگر چه از يک در داخل و از در ديگر خارج شود. سوم: توقف شود، يا براى برداشتن چيزى برود مانعى ندارد. و احتياط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. چهارم: گذاشتن چيزى در مسجد. پنجم: خواندن سورهاى که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: اول: سوره سى و دوم قرآن (الم تنزيل) دوم: سوره چهل و يکم (حم سجده) سوم: سوره پنجاه و سوم (و النجم) چهارم: سوره نود و ششم (اقرا) و اگر يک حرف را به قصد يکى از اين چهار سوره هم بخواند حرام است.
٣٥٦ نه چيز بر جنب مکروه است: اول و دوم: خوردن و آشاميدن، ولى اگر وضو بگيرد مکروه نيست. سوم: خواندن بيشتر از هفت آيه از سورههايى که سجده واجب ندارد. چهارم: رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن. پنجم: همراه داشتن قرآن. ششم: خوابيدن، ولى اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب، بدل از غسل تيمم کند، مکروه نيست. هفتم: خضاب کردن به حنا و مانند آن. هشتم: ماليدن روغن به بدن. نهم: جماع کردن بعد از آن که محتلم شده،يعنى در خواب منى از او بيرون آمده است.
٣٥٧ غسل جنابت به خودى خود مستحب است، و براى خواندن نماز واجب و مانند آن واجب مىشود. ولى براى نماز ميت و سجده شکر و سجدههاى واجب قرآن غسل جنابت لازم نيست. ٣٥٨ لازم نيست در وقت غسل نيت کند که غسل واجب يا مستحب مىکنم و اگر فقط به قصد قربتيعنى براى انجام فرمان خداوند عالم غسل کند، کافى است. ٣٥٩ اگر يقين کند وقت نماز شده و نيت غسل واجب کند بعد معلوم شود که پيش از وقت غسل کرده، غسل او صحيح است. ٣٦٠ غسل را چه واجب باشد و چه مستحب، به دو قسم مىشود انجام داد ترتيبى و ارتماسى.
٣٦١ در غسل ترتيبى بايد به نيت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست،بعد طرف چپ بدن را بشويد. و اگر عمدا يا از روى فراموشى يا به واسطه ندانستن مساله به اين ترتيب عمل نکند، غسل او باطل است. ٣٦٢ نصف ناف و نصف عورت را بايد با طرف راست بدن و نصف ديگر را بايد با طرف چپ بشويد، بلکه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود. ٣٦٣ براى آنکه يقين کند هر سه قسمت، يعنى سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را کاملا غسل داده، بايد هر قسمتى را که مىشويد مقدارى از قسمتهاى ديگر را هم با آن قسمت بشويد. بلکه احتياط مستحب آن است که تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن، و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بدن بشويد. ٣٦٤ اگر بعد از غسل بفهمد جايى از بدن را نشسته و نداند کجاى بدن است، بايد دوباره غسل کند. ٣٦٥ اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار کافى است، و اگر از طرف راست باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشويد. و اگر از سر و گردن باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد. ٣٦٦ اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى از طرف چپ شک کند،شستن همان مقدار کافى است. ولى اگر بعد از اشتغال به شستن طرف چپ در شستن طرف راستيا مقدارى از آن شک کند يا بعد از اشتغال به شستن طرف راست در شستن سر و گردن يا مقدارى از آن شک نمايد، نبايد اعتنا کند.
٣٦٧ در غسل ارتماسى اگر به نيت غسل ارتماسى به تدريج در آب فرو رود تا تمام بدن زير آب رود غسل او صحيح است، و احتياط آن است که يک دفعه زير آب رود. ٣٦٨ در غسل ارتماسى اگر همه بدن زير آب باشد و بعد از نيت غسل، بدن را حرکت دهد، غسل او صحيح است. ٣٦٩ اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد به مقدارى از بدن آب نرسيده، چه جاى آن را بداند يا نداند، بايد دوباره غسل کند. ٣٧٠ اگر براى غسل ترتيبى وقت ندارد و براى ارتماسى وقت دارد بايد غسل ارتماسى کند. ٣٧١ کسى که روزه واجب گرفته يا براى حجيا عمره احرام بسته، نمىتواند غسل ارتماسى کند. ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى کند، صحيح است.
٣٧٢ در غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاک باشد، ولى در غسل ترتيبى پاک بودن تمام بدن لازم نيست. و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پيش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد، کافى است. ٣٧٣ عرق جنب از حرام نجس نيست و کسى که از حرام جنب شده اگر با آب گرم هم غسل کند، صحيح است. ٣٧٤ اگر در غسل به اندازه سر مويى از بدن نشسته بماند، غسل باطل است،ولى شستن جاهايى از بدن که ديده نمىشود، مثل توى گوش و بينى، واجب نيست. ٣٧٥ جايى را که شک دارد از ظاهر بدن استيا از باطن آن، شستن آن لازم نيست، ولى احتياط در شستن است. ٣٧٦ اگر سوراخ جاى گوشواره و مانند آن به قدرى گشاد باشد که داخل آن ديده شود، بايد آن را شست و اگر ديده نشود شستن داخل آن لازم نيست. ٣٧٧ چيزى را که مانع رسيدن آب به بدن است، بايد برطرف کند. و اگر پيش از آن که يقين کند برطرف شده غسل نمايد، غسل او باطل است. ٣٧٨ اگر موقع غسل شک کند، چيزى که مانع از رسيدن آب باشد، در بدن او هستيا نه، چنانچه شکش منشا عقلايى داشته باشد، بايد وارسى کند تا مطمئن شود که مانعى نيست. ٣٧٩ در غسل بايد موهاى کوتاهى را که جزو بدن حساب مىشود، بشويد و بنابر احتياط شستن موهاى بلند هم لازم مىباشد. ٣٨٠ تمام شرطهايى که براى صحيح بودن وضو گفته شد، مثل پاک بودن آب و غصبى نبودن آن، در صحيح بودن غسل هم شرط است ولى در غسل لازم نيست بدن را از بالا به پايين بشويد، و نيز در غسل ترتيبى، لازم نيست بعد از شستن هر قسمت فورا قسمت ديگر را بشويد، بلکه اگر بعد از شستن سر و گردن مقدارى صبر کند و بعد طرف راست را بشويد و بعد از مدتى طرف چپ را بشويد، اشکال ندارد. ولى کسى که نمىتواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى کند، اگر به اندازهاى که غسل کند و نماز بخواند، بول و غائط از او بيرون نمىآيد، چنانچه وقت تنگ باشد، بايدهر قسمت را فورا بعد از قسمت ديگر غسل دهد و بعد از غسل هم فورا نماز بخواند. و همچنين استحکم زن مستحاضه که بعدا گفته مىشود. ٣٨١ کسى که قصد دارد پول حمامى را ندهد يا بدون اينکه بداند حمامى راضى است بخواهد نسيه بگذارد، اگر چه بعد حمامى را راضى کند، غسل او باطل است. ٣٨٢ اگر حمامى راضى باشد که پول حمام نسيه بماند ولى کسى که غسل مىکند قصدش اين باشد که طلب او را ندهد، يا از مال حرام بدهد، غسل او صحيح است. ٣٨٣ اگر بخواهد پول حرام يا پولى که خمس آن را نداده به حمامى بدهد، غسل او باطل است. ٣٨٤ اگر مخرج غائط را در آب خزينه تطهير کند و پيش از غسل شک کند که چون در خزينه تطهير کرده حمامى به غسل کردن او راضى استيا نه، غسل او باطل است،مگر اينکه پيش از غسل حمامى را راضى کند. ٣٨٥ اگر شک کند که غسل کرده يا نه، بايد غسل کند. ولى اگر بعد از غسل شک کند که غسل او درست بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل نمايد. ٣٨٦ اگر در بين غسل حدث اصغر از او سر زند مثلا بول کند، غسل باطل نمىشود. ٣٨٧ هرگاه به خيال اين که به اندازه غسل و نماز وقت دارد براى نماز غسل کند، اگر چه بعد از غسل بفهمد که به اندازه غسل وقت نداشته، غسل او صحيح است. ٣٨٨ کسى که جنب شده اگر شک کند غسل کرده يا نه، نمازهايى را که خوانده صحيح است، ولى براى نمازهاى بعد بايد غسل کند. ٣٨٩ کسى که چند غسل بر او واجب است مىتواند به نيت همه آنها يک غسل به جا آورد، يا آنها را جدا جدا انجام دهد. ٣٩٠ کسى که جنب است، اگر بر جايى از بدن او آيه قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد. و اگر بخواهد غسل کند بايد آب را طورى به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد. ٣٩١ کسى که غسل جنابت کرده، نبايد براى نماز وضو بگيرد، ولى با غسلهاى ديگر نمىشود نماز خواند و بايد وضو هم گرفت.
يکى از خونهايى که از زن خارج مىشود، خون استحاضه است. و زن را در موقع ديدن خون استحاضه، مستحاضه مىگويند. ٣٩٢ خون استحاضه در بيشتر اوقات زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون ميايد و غليظ هم نيست، ولى ممکن است گاهى سياه يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش بيرون آيد. ٣٩٣ استحاضه سه قسم است: قليله و متوسطه و کثيره. استحاضه قليله آن است که خون، پنبهاى را که زن داخل فرج مىنمايد سوراخ نکند و از طرف ديگر ظاهر نشود. استحاضه متوسطه آن است که خون در پنبه فرو رود و از طرف ديگر ظاهر شود، ولى به دستمالى که معمولا زنها براى جلوگيرى از خون مىبندند، جارى نشود. استحاضه کثيره آن است که خون از پنبه به دستمال جارى شود.
٣٩٤ در استحاضه قليله بايد زن براى هر نماز يک وضو بگيرد و ظاهر فرج را هم اگر خون به آن رسيده، آب بکشد و بنابر احتياط واجب پنبه را عوض کند يا آب بکشد. ٣٩٥ اگر پيش از نماز يا در بين نماز، خون استحاضه متوسطه ببيند، بايد براى آن نماز غسل کند. ٣٩٦ در استحاضه کثيره علاوه بر کارهاى استحاضه متوسطه که در مساله پيش گفته شد، بايد براى هر نماز دستمال را عوض کند، يا آب بکشد و يک غسل براى نماز ظهر و عصر و يکى براى نماز مغرب و عشا به جا آورد، و بين نماز ظهر و عصر فاصله نيندازد. و اگر فاصله بيندازد بايد براى نماز عصر دوباره غسل کند. و نيز اگر بين نماز مغرب و عشا فاصله بيندازد، بايد براى نماز عشا دوباره غسل نمايد. ٣٩٧ اگر خون استحاضه، پيش از وقت نماز هم بيايد، اگر چه زن براى آن خون، وضو و غسل را انجام داده باشد، بنابر احتياط واجب بايد در موقع نماز وضو و غسل را بجا آورد. ٣٩٨ مستحاضه متوسطه و کثيره که بايد وضو بگيرد و غسل کند، هر کدام را اول بجا آورد، صحيح است. ولى بهتر آن است که اول وضو بگيرد. ٣٩٩ اگر استحاضه قليله زن، بعد از نماز صبح متوسطه شود، بايد براى نماز ظهر و عصر غسل کند. و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود، بايد براى نماز مغرب و عشا غسل نمايد. ٤٠٠ اگر استحاضه قليله يا متوسطه زن بعد از نماز صبح کثيره شود، بايد براى نماز ظهر و عصر يک غسل، و براى نماز مغرب و عشا غسل ديگرى بجا آورد. و اگربعد از نماز ظهر و عصر کثيره شود، بايد براى نماز مغرب و عشا غسل نمايد. ٤٠١ مستحاضه کثيره يا متوسطه اگر پيش از داخل شدن وقت نماز براى نماز غسل کند، غسل او باطل است. بلکه اگر نزديک اذان صبح براى نماز شب غسل کند و نماز شب را بخواند، احتياط واجب آن است که بعد از داخل شدن صبح، دوباره غسل و وضو را بجا آورد. ٤٠٢ زن مستحاضه، براى هر نمازى چه واجب باشد و چه مستحب، بايد وضو بگيرد. و نيز اگر بخواهد نمازى را که خوانده احتياطا دوباره بخواند، يا بخواهد نمازى را که تنها خوانده است دوباره با جماعت بخواند، بايد تمام کارهايى را که براى استحاضه گفته شد انجام دهد. ولى براى خواندن نماز احتياط و سجده فراموش شده و تشهد فراموش شده و سجده سهو، اگر آنها را بعد از نماز فورا بجا آورد، لازم نيست کارهاى استحاضه را انجام دهد. ٤٠٣ زن مستحاضه بعد از آن که خونش قطع شد، فقط براى نماز اولى که مىخواند،بايد کارهاى استحاضه را انجام دهد و براى نمازهاى بعد لازم نيست ٤٠٤ اگر زن نداند استحاضه او چه قسم است، موقعى که مىخواهد نماز بخواند، بنابر احتياط واجب مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند و بيرون آورد و بعد از آن که فهميد استحاضه او کدام يک از آن سه قسم است کارهايى را که براى آن قسم دستور داده شده انجام دهد، ولى اگر بداند تا وقتى که مىخواهد نماز بخواند استحاضه او تغيير نمىکند، پيش از داخل شدن وقت هم مىتواند خود را وارسى نمايد. ٤٠٥ زن مستحاضه اگر پيش از آنکه خود را وارسى کند، مشغول نماز شود، چنانچه قصد قربت داشته و به وظيفه خود عمل کرده مثلا استحاضهاش قليله بوده و به وظيفه استحاضه قليله عمل نموده، نماز او صحيح است. و اگر قصد قربت نداشته يا عمل او مطابق وظيفهاش نبوده، مثل آنکه استحاضه او متوسطه بوده و به وظيفه قليله رفتار کرده، نماز او باطل است. ٤٠٦ زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسى نمايد، بايد به آنچه مسلما وظيفه اوست عمل کند، مثلا اگر نمىداند استحاضه او قليله استيا متوسطه، بايد کارهاى استحاضه قليله را انجام دهد، و اگر نمىداند متوسطه استيا کثيره، بايد کارهاى استحاضه متوسطه را انجام دهد. ولى اگر بداند سابقا کدام يک از آن سه قسم بوده،بايد به وظيفه همان قسم رفتار نمايد. ٤٠٧ اگر خون استحاضه در باطن باشد و بيرون نيايد، وضو و غسل باطل نمىشود.و اگر بيرون بيايد، هر چند کم باشد، وضو و غسل را به تفصيلى که گذشت باطل مىکند. ٤٠٨ زن مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسى کند و خون نبيند اگر چه بداند دوباره خون مىآيد، با وضويى که دارد مىتواند نماز بخواند. ٤٠٩ زن مستحاضه اگر بداند از وقتى که مشغول وضو يا غسل شده، خونى از او بيرون نيامده و تا بعد از نماز هم خون در داخل فرج نيست و بيرون نمىآيد، مىتواند خواندن نماز را تاخير بيندازد. ٤١٠ اگر مستحاضه بداند که پيش از گذشتن وقت نماز به کلى پاک مىشود يا بهاندازه خواندن نماز، خون بند مىآيد، بايد صبر کند و نماز را در وقتى که پاک است بخواند. ٤١١ اگر بعد از وضو و غسل، خون در ظاهر قطع شود و مستحاضه بداند که اگر نماز را تاخير بيندازد، به مقدارى که وضو و غسل و نماز را به جا آورد، به کلى پاک مىشود، بايد نماز را تاخير بيندازد و موقعى که به کلى پاک شد، دوباره وضو و غسل را بجا آورد و نماز را بخواند. و اگر وقت نماز تنگ شد، لازم نيست وضو و غسل را دوباره به جا آورد، بلکه با وضو و غسلى که دارد، مىتواند نماز بخواند. ٤١٢ مستحاضه کثيره و متوسطه وقتى به کلى از خون پاک شد بايد غسل کند.ولى اگر بداند از وقتى که براى نماز پيش، مشغول غسل شده ديگر خون نيامده لازم نيست دوباره غسل نمايد. ٤١٣ مستحاضه قليله بعداز وضو، و مستحاضه کثيره و متوسطه بعد از غسل و وضو بايد فورا مشغول نماز شود، ولى گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهاى قبل از نماز اشکال ندارد. و در نماز هم مىتواند کارهاى مستحب مثل قنوت و غير آن را بجاآورد. ٤١٤ زن مستحاضه اگر بين غسل و نماز فاصله بيندازد، بايد دوباره غسل کند و بلافاصله مشغول نماز شود. ولى اگر خون در داخل فضاى فرج نيايد، غسل لازم نيست. ٤١٥ اگر خون استحاضه زن جريان داشته باشد و قطع نشود، چنانچه براى او ضرر نداشته باشد، بايد پيش از غسل و بعد از آن به وسيله پنبه از بيرون آمدن خون جلوگيرى کند. ولى اگر هميشه جريان ندارد، فقط بايد بعد از وضو و غسل از بيرون آمدن خون جلوگيرى نمايد. و چنانچه کوتاهى کند و خون بيرون آيد، بايد دوباره کسل کند و وضو هم بگيرد و اگر نماز هم خوانده، بايد دوباره بخواند. ٤١٦ اگر در موقع غسل خون قطع نشود، غسل صحيح است. ولى اگر در بين غسل،استحاضه متوسطه کثيره شود، واجب است چنانچه مشغول غسل ترتيبى يا ارتماسىبوده همان را از سر بگيرد. ٤١٧ احتياط واجب آن است که زن مستحاضه در تمام روزى که روزه است، بهمقدارى که مىتواند از بيرون آمدن خون جلوگيرى کند. ٤١٨ روزه زن مستحاضهاى که غسل بر او واجب مىباشد، در صورتى صحيح است که در روز غسلهايى را که براى نمازهاى روزش واجب است، انجام دهد. و نيز بنابر احتياط واجب بايد غسل نماز مغرب و عشاى شبى که مىخواهد فرداى آن را روزه بگيرد بجا آورد. ولى اگر براى نماز مغرب و عشا غسل نکند و براى خواندن نماز شب پيش از اذان صبح غسل نمايد و در روز هم غسلهايى را که براى نمازهاى روزش واجب است بجا آورد، روزه او صحيح است. ٤١٩ اگر بعد از نماز عصر مستحاضه شود و تا غروب غسل نکند، روزه او صحيح است. ٤٢٠ اگر استحاضه قليله زن پيش از نماز متوسطه يا کثيره شود، بايد کارهاى متوسطه يا کثيره را که گفته شد انجام دهد. و اگر استحاضه متوسطه، کثيره شود بايدکارهاى استحاضه کثيره را انجام دهد. و چنانچه براى استحاضه متوسطه غسل کرده باشد، فايده ندارد و بايد دوباره براى کثيره غسل کند. ٤٢١ اگر در بين نماز، استحاضه متوسطه زن کثيره شود، بايد نماز را بشکند و براى استحاضه کثيره غسل کند و وضو بگيرد و کارهاى ديگر آن را انجام دهد و همان نماز را بخواند. و اگر براى هيچ کدام از غسل و وضو وقت ندارد، بايد دو تيمم کند، يکى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو. و اگر براى يکى از آنها وقت ندارد،بايد عوض آن تيمم کند و ديگرى را بجا آورد. ولى اگر براى تيمم هم وقت ندارد،نمىتواند نماز را بشکند، و بايد نماز را تمام کند، و بنابر احتياط واجب قضا نمايد. و همچنين است اگر در بين نماز استحاضه قليله او متوسطه يا کثيره شود. ٤٢٢ اگر در بين نماز، خون بند بيايد و مستحاضه نداند که در باطن هم قطع شده يا نه، چنانچه بعد از نماز بفهمد قطع شده بوده، بايد وضو و غسل و نماز را دوباره بجا آورد. ٤٢٣ اگر استحاضه کثيره زن متوسطه شود، بايد براى نماز اول، عمل کثيره و براى نمازهاى بعد، عمل متوسطه را بجا آورد. مثلا اگر پيش از نماز ظهر استحاضه کثيره متوسطه شود، بايد براى نماز ظهر غسل کند و براى نماز عصر و مغرب و عشا فقط وضو بگيرد. ولى اگر براى نماز ظهر غسل نکند و فقط به مقدار نماز عصر وقت داشته باشد، بايد براى نماز عصر غسل نمايد. و اگر براى نماز عصر هم غسل نکند،بايد براى نماز مغرب غسل کند. و اگر براى آن هم غسل نکند و فقط به مقدار نماز عشا وقت داشته باشد، بايد براى عشا غسل نمايد. ٤٢٤ اگر پيش از هر نماز خون مستحاضه کثيره قطع شود و دوباره بيايد، براىهر نماز بايد يک غسل بجا آورد. ولى اگر بعد از غسل و پيش از نماز قطع شود، چنانچه وقت تنگ باشد که نتواند غسل کند و نماز را در وقت بخواند، با همان غسل مىتواند نماز را بخواند و همين طور استحکم وضو. ٤٢٥ اگر استحاضه کثيره قليله شود، بايد براى نماز اول عمل کثيره و براى نمازهاى بعد عمل قليله را انجام دهد. و نيز اگر استحاضه متوسطه قليله شود، بايد براى نماز اول، عمل متوسطه و براى نمازهاى بعد عمل قليله را بجا آورد. ٤٢٦ اگر مستحاضه يکى از کارهايى را که بر او واجب مىباشد حتى عوض کردن پنبه را ترک کند، نمازش باطل است. ٤٢٧ مستحاضه قليله اگر بخواهد غير از نماز کارى انجام دهد، که شرط آن وضو داشتن است، مثلا بخواهد جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد وضو بگيرد، و وضويى که براى نماز گرفته کافى نيست، بنابر احتياط واجب. ٤٢٨ سورهاى که سجده واجب دارد براى زن مستحاضه اشکال ندارد، ولى نزديکى شوهر با او بنابر احتياط واجب در صورتى حلال مىشود که غسل کند، اگر چه کارهاى ديگرى را که براى نماز واجب است، مثل وضو و عوض کردن پنبه و دستمال انجام نداده باشد. ٤٢٩ اگر زن در استحاضه کثيره يا متوسطه بخواهد پيش از وقت نماز جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد غسل کند و وضو هم بگيرد. ٤٣٠ نماز آيات بر مستحاضه واجب است. و بايد براى نماز آيات هم کارهايى را که براى نماز يوميه گفته شد، انجام دهد. ٤٣١ هرگاه در وقت نماز يوميه نماز آيات بر مستحاضه واجب شود، اگر چه بخواهد هر دو را پشتسر هم به جا آورد، بايد براى نماز آيات هم تمام کارهايى را که براى نماز يوميه او واجب است، انجام دهد. و احتياط واجب آن است که هر دو را با يک غسل و وضو به جا نياورد. ٤٣٢ اگر زن مستحاضه بخواهد نماز قضا بخواند، بايد براى هر نماز کارهايى را که براى نماز ادا بر او واجب است بجا آورد. ٤٣٣ اگر زن بداند خونى که از او خارج مىشود خون زخم نيست و شرعا حکم حيض و نفاس را ندارد، بنابر احتياط واجب بايد به دستور استحاضه عمل کند.بلکه اگر شک داشته باشد که خون استحاضه استيا خونهاى ديگر، چنانچه نشانه آنها را نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد کارهاى استحاضه را انجام دهد.
حيض خونى است که غالبا در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مىشود، و زن را در موقع ديدن خون حيض، حائض مىگويند. ٤٣٤ خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهى يا سرخ است و با فشار و کمى سوزش بيرون مىآيد. ٤٣٥ زنهاى سيده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مىشوند، يعنى خون حيض نمىبينند. و زنهايى که سيده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مىشوند. ٤٣٦ خونى که دختر پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد از يائسه شدن مىبيند،حيض نيست. ٤٣٧ زن حامله و زنى که بچه شير مىدهد، ممکن استحيض ببيند. ٤٣٨ دخترى که نمىداند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند که نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست. و اگر نشانههاى حيض را داشته باشد و اطمينان به حيض بودنش پيدا کند، حيض است و معلوم مىشود نه سال او تمام شده است. ٤٣٩ زنى که شک دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض استيا نه، بايد بنا بگذارد که يائسه نشده است. ٤٤٠ مدت حيض کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمىشود. و اگر مختصرى هم ازسه روز کمتر باشد، حيض نيست. ٤٤١ بايد سه روز اول حيض، پشتسر هم باشد. پس اگر مثلا دو روز خون ببيند و يک روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند حيض نيست. ٤٤٢ لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلکه اگر در فرج خون باشد، کافى است. و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاک شود و مدت پاک شدن به قدرى کم باشد که بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است. ٤٤٣ لازم نيستشب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود. پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشتسر هم خون بيايد، يا در وسطهاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود ودر شب دوم و سوم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است. ٤٤٤ اگر سه روز پشتسر هم خون ببيند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده، روى هم از ده روز بيشتر نشود، روزهايى هم که در وسط پاک، بوده حيض است. ٤٤٥ اگر خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد، و نداند خون دمل استيا خون حيض، چنانچه نداند دمل در طرف چپ استيا طرف راست در صورتى که ممکن باشد، مقدارى پنبه داخل کند و بيرون آورد، پس اگر خون از طرف چپ بيرون آيد، خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون آيد خون دمل است. و اگر ممکن نباشد که وارسى کند، در صورتى که مىداند خون سابق حيض بوده، حيض قرار دهد. و اگر دمل بوده، خون دمل قرار دهد. و اگر نمىداند خون حيض بوده يا دمل، بايد همه چيزهايى را که بر حائض حرام است، ترک کند، و همه عبادتهايى را که زن غير حايض انجام مىدهد، بجا آورد. ٤٤٦ اگر خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون حيض استيا زخم، اگر قبلا حيض بوده حيض، و اگر پاک بوده پاک قرار دهد. و چنانچه نمىداند پاک بوده يا حيض، همه چيزهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و همه عبادتهايى که زن غير حائض انجام مىدهد بجا آورد. ٤٤٧ اگر خونى ببيند و شک کند که خون حيض استيا نفاس، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد. ٤٤٨ اگر خونى ببيند که نداند خون حيض استيا بکارت، بايد خود را وارسى کند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند بعد بيرون آورد، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است. و اگر به همه آن رسيده، حيض مىباشد. ٤٤٩ اگر کمتر از سه روز خون ببيند و پاک شود و بعد از سه روز خون ببيند خون دوم حيض است، و خون اول اگر چه در روزهاى عادتش باشد حيض نيست.
٤٥٠ چند چيز بر حائض حرام است: اول: عبادتهايى که مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، ولى بجا آوردن عبادتهايى که وضو و غسل و تيمم براىآنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعى ندارد. دوم: تمام چيزهايى که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد. سوم: جماع کردن در فرج، که هم براى مرد حرام است و هم براى زن، اگر چه به مقدار ختنهگاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلکه احتياط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنهگاه را هم داخل نکند. و در دبر زن حائض وطى کردن، کراهتشديده دارد. ٤٥١ جماع کردن در روزهايى هم که حيض زن قطعى نيست ولى شرعا بايد براى خود حيض قرار دهد، حرام است. پس زنى که بيشتر از ده روز خون مىبيند و بايد به دستورى که بعدا گفته مىشود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمىتواند در آن روزها با او نزديکى کند. ٤٥٢ اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن، با زن خود در قبل جماع کند، بنابر احتياط واجب بايد هيجده نخود طلا کفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع کند، نه نخود و اگر در قسمتسوم جماع کند بايد چهار نخود و نيم بدهد. مثلا زنى که شش روز خون حيض مىبيند اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع کند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد. ٤٥٣ وطى در دبر زن حائض، کفاره ندارد. ٤٥٤ لازم نيست طلاى کفاره را از طلاى سکهدار بدهد، ولى اگر بخواهد قيمت آن را بدهد، بايد قيمتسکهدار بدهد. ٤٥٥ اگر قيمت طلا در وقتى که جماع کرده با وقتى که مىخواهد به فقير بدهد فرق کرده باشد، بايد قيمت وقتى را که مىخواهد به فقير بدهد حساب کند. ٤٥٦ اگر کسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمتسوم حيض، بازن خود جماع کند، بايد هر سه کفاره را که روى هم سى و يک نخود و نيم مىشود بدهد. ٤٥٧ اگر انسان بعد از آنکه در حال حيض جماع کرده و کفاره آن را داده دوباره جماع کند واجب است باز هم کفاره بدهد. ٤٥٨ اگر با زن حائض چند مرتبه جماع کند و در بين آن کفاره ندهد، احتياط واجب آن است که براى هر جماع يک کفاره بدهد. ٤٥٩ اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فورا از او جدا شود. واگر جدا نشود، بنابر احتياط واجب بايد کفاره بدهد. ٤٦٠ اگر مرد با زن حائض زنا کند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اينکه عيال خود او است جماع نمايد، احتياط واجب آن است که کفاره بدهد. ٤٦١ کسى که نمىتواند کفاره بدهد، بهتر آن است که صدقهاى به فقير بدهد. و اگر نمىتواند، بنابر احتياط واجب بايد استغفار کند، و هر وقت توانست بايد کفاره بدهد. ٤٦٢ طلاق دادن زن در حال حيض، به طورى که در کتاب طلاق گفته مىشود، باطل است. ٤٦٣ اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاک شدهام، بايد حرف او را قبول کرد. ٤٦٤ اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است. ٤٦٥ اگر زن در بين نماز شک کند که حائض شده يا نه، نماز او صحيح است. ولى اگر بعد از نماز بفهمد که در بين نماز حائض شده، نمازى که خوانده باطل است. ٤٦٦ بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى ديگرى که بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل کند. و دستور آن مثل غسل جنابت است. ولى براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد،و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است. ٤٦٧ بعد از آن که زن از خون حيض، پاک شد، اگر چه غسل نکرده باشد، طلاق او صحيح است، و شوهرش هم مىتواند با او جماع کند. ولى احتياط مستحب آن استکه پيش از غسل از جماع با او خوددارى کند. اما کارهاى ديگرى که در وقتحيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نکند بر او حلال نمىشود. ٤٦٨ اگر آب براى وضو و غسل کافى نباشد و به اندازهاى باشد که بتواند يا غسل کند يا وضو بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد غسل کند و بدل از وضو تيمم نمايد. و اگر فقط براى وضو کافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد. و اگر براى هيچ يک از آنها آب ندارد، بايد دو تيمم کند،يکى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو. ٤٦٩ نمازهاى يوميهاى که زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد، ولى روزههاى واجب را بايد قضا نمايد. ٤٧٠ هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تاخير بيندازد حائض مىشود، بايد فورا نماز بخواند. ٤٧١ اگر زن نماز را تاخير بيندازد و از اول وقت به اندازه انجام واجبات يک نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است. ولى در تند خواندن و کند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بکند، مثلا زنى که مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مىشود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستورى که گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود، و براى کسى که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافى است. و نيز بايد ملاحظه تهيه شرايطى را که دارا نيست بنمايد، پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يک نماز بگذرد و حائض شود قضا واجب است، و گرنه واجب نيست. ٤٧٢ اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيه کردن لباس يا آب کشيدن آن و خواندن يک رکعت نماز يا بيشتر از يک رکعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن را بجا آورد. ٤٧٣ اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولى مىتواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست. اما اگر گذشته از تنگى وقت تکليفش تيمم است، مثل آنکه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم کند و آن نماز را بخواند. ٤٧٤ اگر زن حائض بعداز پاک شدن شک کند که براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند. ٤٧٥ اگر به خيال اين که به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يک رکعت وقت ندارد نماز نخواند، و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد. ٤٧٦ مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد، و اگر نمىتواند وضو بگيرد تيمم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود. ٤٧٧ خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به حاشيه و ما بين خطهاى قرآن و نيز خضاب کردن به حنا و مانند آن براى حائض مکروه است.
٤٧٨ زنهاى حائض بر شش قسمند: اول: صاحب عادت وقتيه و عدديه، و آن زنى است که دو ماه پشتسر هم در وقت معين خون حيض ببيند و شماره روزهاى حيض اوهم در هر دو ماه يک اندازه باشد، مثل آنکه دو ماه پشتسر هم از اول ماه تا هفتم خون ببيند. دوم: صاحب عادت وقتيه، و آن زنى است که دو ماه پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند ولى شماره روزهاى حيض او در هر دو ماه يک اندازه نباشد، مثلا دو ماه پشتسر هم از روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. سوم: صاحب عادت عدديه، و آن زنى است که شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشتسر هم به يک اندازه باشد، ولى وقت ديدن آن دو خون يکى نباشد، مثل آنکه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند. چهارم: مضطربه، و آن زنى است که چند ماه خون ديده، ولى عادت معينى پيدا نکرده يا عادتش به هم خورده و عادت تازهاى پيدا نکرده است. پنجم: مبتدئه، و آن زنى است که دفعه اول خون ديدن او است. ششم: ناسيه، و آن زنى است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اينها احکامى دارند که در مسايل آينده گفته مىشود.
٤٧٩ زنهايى که عادت وقتيه و عدديه دارند سه دستهاند: اول: زنى که دو ماه پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاک شود، مثلا دو ماه پشتسر هم از روز اول ماه، خون ببيند و روز هفتم پاک شود، که عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است. دوم: زنى که از خون پاک نمىشود ولى دو ماه پشتسر هم چند روز معين مثلا از اول ماه تا هشتم خونى که مىبيند نشانههاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مىآيد. و بقيه خونهاى او نشانههاى استحاضه را دارد، که عادت او از اول ماه تا هشتم مىشود. سوم: زنى که دو ماه پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و بعداز آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد يک روز يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه همه روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده روى هم يک اندازه باشد که عادت او به اندازه تمام روزهايى است که خون ديده و در وسط پاک بودهاست، و لازم نيست روزهايى که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به يک اندازه باشد، مثلا اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آن که سه روز خون ديد، سه روز يا کمتر يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روى هم از نه روز بيشتر نشود،همه حيض است، و عادت اين زن نه روز مىشود. ٤٨٠ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقبتر خون ببيند، به طورى که بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته اگر چه آن خون، نشانههاى حيض را نداشته باشد، بايد به احکامى که براى زن حائض گفته شد عمل کند. و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينکه پيش از سه روز پاک شود، بايد عبادتهايى را که بجا نياورده قضا نمايد. ٤٨١ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر چند روز پيش از عادت و همه روزهاى عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود،همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را که در روزهاى عادت خود ديده، حيض است، و خونى که پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مىباشد، و بايد عبادتهايى را که در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد.و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاى عادت او حيض است و خونى که جلوتر از آن ديده استحاضه مىباشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نکرده بايد قضا نمايد. و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر بيشتر شود، فقط روزهاى عادت حيض و باقى استحاضه است. ٤٨٢ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است.و اگر از ده روز بيشتر شود، روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز پيش از آن که روى هم به مقدار عادت او شود حيض، و روزهاى اول را استحاضه قرار مىدهد. واگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر بيشتر شود، بايد روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن که روى هم به مقدار عادت او شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد. ٤٨٣ زنى که عادت دارد، اگر بعد از آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد، پاک شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنکه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد: ١- آنکه تمام خونى که دفعه اول ديده، يا مقدارى از آن، در روزهاى عادت باشد و خون دوم که بعد از پاک شدن مىبيند در روزهاى عادت نباشد، که بايدهمه خون اول را حيض و خون دوم را استحاضه قرار دهد. ٢- آنکه خون اول در روزهاى عادت نباشد، و تمام خون دوم يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد که بايد همه خون دوم را حيض و خون اول را استحاضه قرار دهد. ٣- آنکه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد، و خون اولى که در روزهاى عادت بوده از سه روز کمتر نباشد و با پاکى وسط و مقدارى از خون دوم که آن هم در روزهاى عادت بوده از ده روز بيشتر نباشد، که در اين صورت همه آنها حيض است. و مقدارى از خون اول که پيش از روزهاى عادت بوده و مقدارى از خون دوم که بعد از روزهاى عادت بوده استحاضه است، مثلا اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى که يک ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه مىباشد. ٤- آنکه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد. ولى خون اولى که در روزهاى عادت بوده، از سه روز کمتر باشد، که بايد در تمام دو خون و پاکى وسط، کارهايى را که بر حائض حرام است و سابقا گفته شد ترک کند و کارهاى استحاضه را بجا آورد، يعنى به دستورى که براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد. ٤٨٤ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن. ٤٨٥ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود او باشد و بعد از پاک شدن، دوباره به شماره روزهاى عادتى که داشته خون ببيند، بايد در هر دو خون کارهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهاى استحاضه را بجا آورد. ٤٨٦ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى که در روزهاى عادت ديده اگر چه نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض است. و خونى که بعد از روزهاى عادت ديده، اگر چه نشانههاى حيض را داشته باشد، استحاضه است.مثلا زنى که عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است، اگر از اول تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اول آن حيض، و پنج روز بعد استحاضه مىباشد. ٤٨٧ زنهايى که عادت وقتيه دارند سه دستهاند: اول: زنى که دو ماه پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاک شود، ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يک اندازه نباشد. مثلا دو ماه پشتسر هم روز اول ماه خون ببيندولى ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود، که اين زن بايد روز اول ماه را عادت حيض خود قرار دهد. دوم: زنى که از خون پاک نمىشود ولى دو ماه پشتسر هم در وقت معين خون او نشانههاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مىآيد، و بقيه خونهاى او نشانه استحاضه را دارد، و شماره روزهايى که خون او نشانه حيض دارد، در هر دو ماه يک اندازه نيست. مثلا در ماه اول، از اول ماه تا هفتم، و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم،خون او نشانههاى حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، که اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد. سوم: زنى که دو ماه پشتسر هم در وقت معين، سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاک شود و دو مرتبه خون ببيندو تمام روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود ولى ماه دوم کمتر يا بيشتر از ماه اول باشد. مثلا در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد، که اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد. ٤٨٨ زنى که عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز بعد از عادت، خون ببيند به طورى که بگويند حيض راجلو يا عقب انداخته، اگر چه آن خون نشانههاى حيض را نداشته باشد، بايد به احکامى که براى زنهاى حائض گفته شد، رفتار نمايد. و اگر بعد بفهمد حيض نبوده،مثل آنکه پيش از سه روز پاک شود، بايد عبادتهايى را که بجا نياورده قضا نمايد. ٤٨٩ زنى که عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند حيض را به واسطه نشانههاى آن تشخيص دهد، بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چه پدرى باشند چه مادرى، زنده باشند يا مرده. ولى در صورتى مىتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد که شماره روزهاى حيض همه آنان يک اندازه باشد و اگر شماره روزهاى حيض آنان يک اندازه نباشد، مثلا عادت بعضى پنج روز و عادت بعضى ديگر هفت روز باشد، نمىتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد. مگر کسانى که عادتشان با ديگران فرق دارد، به قدرى کم باشند که در مقابل آنان هيچ حساب شوند، که در اين صورت بايد عادت بيشتر آنان را حيض خود قرار دهد. ٤٩٠ زنى که عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار مىدهد، بايد روزى را که در هر ماه اول عادت او بوده، اول حيض خود قرار دهد.مثلا زنى که هر ماه، روز اول ماه خون مىديده و گاهى روز هفتم و گاهى روز هشتم پاک مىشده، چنانچه يک ماه، دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد،بايد هفت روز اول ماه را حيض و باقى را استحاضه قرار دهد. ٤٩١ زنى که عادت وقتيه دارد و بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چنانچه خويش نداشته باشد، يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد، بايد در هر ماه از روزى که خون مىبيند تا هفت روز را حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد. ٤٩٢ زنهايى که عادت عدديه دارند سه دستهاند: اول: زنى که شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشتسر هم يک اندازه باشد، ولى وقتخون ديدن او يکى نباشد که در اين صورت هر چند روزى که خون ديده عادت او مىشود. مثلا اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مىشود. دوم: زنى که از خون پاک نمىشود ولى دو ماه پشتسر هم چند روز از خونى که مىبيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايى که خون نشانه حيض دارد در هر دو ماه يک اندازه است، اما وقت آن يکى نيست، که در اين صورت هر چند روزى که خون او نشانه حيض را دارد، عادت او مىشود. مثلا اگر يک ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم، خون او نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاى عادت او پنج روز مىشود. سوم: زنى که دو ماه پشتسر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يک روز يا بيشتر پاک شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، که اگر تمام روزهايى که خون ديده و روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاى آن هم به يک اندازه باشد، تمام روزهايى که خون ديده با روزهاى وسط که پاک بوده عادت حيض او مىشود، و لازم نيست روزهايى که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به يک اندازه باشد. مثلا اگر ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاک شود، و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا کمتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روى هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز مىشود. ٤٩٣ زنى که عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شماره عادت خود خون ببينداز ده روز بيشتر شود، چنانچه همه خونهايى که ديده يک جور باشد، بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاى عادتش حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر همه خونهايى که ديده يک جور نباشد، بلکه چند روز از آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهايى که خون، نشانه حيض را دارد با شماره روزهاى عادت او يک اندازه است، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر روزهايى که خون نشانه حيض دارد، از روزهاى عادت او بيشتر است، فقط به اندازه روزهاى عادت او حيض، و بقيه استحاضه است. و اگر روزهايى که خون نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او کمتر است، بايد آن روز را باچند روز ديگر که روى هم به اندازه روزهاى عادتش شود، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد. ٤٩٤ مضطربه يعنى زنى که چند ماه خون ديده ولى عادت معينى پيدا نکرده اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايى که ديده يک جور باشد، چنانچه عادت خويشان او هفت روز است، بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر کمتر است مثلا پنج روز است، بايد همان را حيض قرار دهد. و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين شماره عادت آنان و هفت روز، که دو روز است،کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايد، و کارهاى استحاضه را بجا آورد،يعنى به دستورى که براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد. و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز مثلا نه روز است، بايد هفت روز را حيض قرار دهد و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان، که دو روز است،کارهاى استحاضه را بجا آورد و کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايد. ٤٩٥ مضطربه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند که چند روز آن، نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد، چنانچه خونى که نشانه حيض دارد کمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است. و اگر خونى که نشانه حيض را دارد کمتر از سه روز باشد، بايد همان را حيض قرار دهد، و تا هفت روز بقيه به دستورى که در مساله قبل گفته شد رفتار نمايد. و همچنين است اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى که نشانه حيض دارد، دوباره خونى ببيند که آن هم نشانه حيض را داشته باشد، مثل آنکه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد، و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد خون اول را حيض قرار دهد و بقيه آن را تا هفت روز به دستورى که در مساله قبل گفته شد رفتار نمايد. ٤٩٦ مبتدئه يعنى زنى که دفعه اول خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايى که ديده يک جور باشد، بايد عادت خويشان خود را به طورى که در وقتيه گفته شد حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد. ٤٩٧ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند که چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونى که نشانه حيض دارد کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است. ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى که نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند که آن هم نشانه خون حيض داشته باشد، مثل آن که پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد از اول خون اول، که نشانه حيض دارد، حيض قرار دهد، و در عدد،رجوع به خويشاندان خود کند و بقيه را استحاضه قرار دهد. ٤٩٨ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند که چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونى که نشانه حيض دارد از سه روز کمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد از اولى که خون نشانه حيض دارد،حيض قرار دهد و در عدد، به خويشاوندان خود رجوع کند و بقيه را استحاضه قرار دهد. ٤٩٩ ناسيه يعنى زنى که عادت خود را فراموش کرده است، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، بايد روزهايى که خون او نشانه حيض را دارد تا ده روز حيض قرار دهد و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد، بنابر احتياط واجب بايد هفت روز اول را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد. ٥٠٠ مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى که عادت عدديه دارد، اگر خونى ببينند که نشانههاى حيض داشته باشد يا يقين کنند که سه روز طول مىکشد، بايد عبادت را ترک کنند. و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده، بايد عبادتهايى را که بجانياوردهاند، قضا نمايند. ولى اگر يقين نکنند که تا سه روز طول مىکشد و نشانههاى حيض را هم نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز کارهاى استحاضه را بجا آورند و کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايند. و چنانچه پيش از سه روز پاک نشدند، بايد آن را حيض قرار دهند. ٥٠١ زنى که در حيض عادت دارد، چه در وقتحيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض، يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشتسر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند که وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يکى باشد، عادتش بر مىگردد به آنچه در اين دو ماه ديده است. مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مىديده و پاک مىشده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه، خون ببيند و پاک شود، از دهم تا هفدهم عادت او مىشود. ٥٠٢ مقصود از يک ماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه. ٥٠٣ زنى که معمولا ماهى يک مرتبه خون مىبيند، اگر در يک ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانههاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى که در وسط پاک بودهاز ده روز کمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد. ٥٠٤ اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونى به نشانههاى حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را که نشانههاى حيض داشته، حيض قرار دهد. ٥٠٥ اگر زن پيش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نيست، بايد براى عبادتهاى خود غسل کند، اگر چه گمان داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند. ولى اگر يقين داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند، نبايد غسل کند و نمىتواند نماز بخواند، و بايد به احکام حائض رفتار نمايد. ٥٠٦ اگر زن پيش از ده روز پاک شود، و احتمال دهد که در باطن خون هست، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند و بيرون آورد. پس اگر پاک بود، غسل کند و عبادتهاى خود را بجا آورد. و اگر پاک نبود، اگر چه به آب زرد رنگى هم آلوده باشد، چنانچه در حيض عادت ندارد يا عادت او ده روز است،بايد صبر کند که اگر پيش از ده روز پاک شد، غسل کند، و اگر سر ده روز پاک شد،يا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نمايد. و اگر عادتش کمتر از ده روز است،در صورتى که بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاک مىشود، نبايد غسل کند. و اگر احتمال دهد خون او از ده روز مىگذرد، احتياط واجب آن است که تا يک روز عبادت را ترک کند و بعد از آن مىتواند تا ده روز عبادت را ترک کند.ولى بهتر است تا ده روز کارهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهاى مستحاضه را انجام دهد. پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز از خون پاک شد تمامش حيض است، و اگر از ده روز گذشت، بايد عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادتهايى را که بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضا نمايد. ٥٠٧ اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نکند، بعد بفهمد حيض نبوده است،بايد نماز و روزهاى را که در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد. و اگر چند روز را به گمان اين که حيض نيست عبادت کند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته، بايد قضا نمايد. ٥٠٨ از وقتى که اولين جزو بچه از شکم مادر بيرون مىآيد، هر خونى که زن مىبيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است، و زن را در حال نفاس، نفساء مىگويند. ٥٠٩ خونى که زن پيش از بيرون آمدن اولين جزء بچه مىبيند، نفاس نيست. ٥١٠ لازم نيست که خلقت بچه تمام باشد، بلکه اگر خون بستهاى هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند که اگر در رحم مىماند انسان مىشد، خونى که تا ده روز ببيند، خون نفاس است. ٥١١ ممکن استخون نفاس يک آن بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمىشود. ٥١٢ هرگاه شک کند که چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى که سقط شده اگر مىماند انسان مىشد يا نه، لازم نيست وارسى کند. و خونى که از او خارج مىشود شرعا خون نفاس نيست. ٥١٣ توقف در مسجد و رساندن جايى از بدن به خط قرآن و کارهاى ديگرى که بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است. و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مکروه است، بر نفساء هم واجب و مستحب و مکروه مىباشد. ٥١٤ طلاق دادن زنى که در حال نفاس مىباشد، باطل است، و نزديکى کردن با او حرام مىباشد. و اگر شوهرش با او نزديکى کند، احتياط واجب آن است به دستورى که در احکام حيض گفته شد، کفاره بدهد. ٥١٥ وقتى زن از خون نفاس پاک شد، بايد غسل کند و عبادتهاى خود را بجاآورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده، روى هم ده روز يا کمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است.و اگر روزهايى که پاک بوده روزه گرفته باشد، بايد قضا نمايد. ٥١٦ اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست، بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند که اگر پاک است، براى عبادتهاى خود غسل کند. ٥١٧ اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد، به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است. و اگر عادت ندارد، تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مىباشد. و احتياط مستحب آن است کسى که عادت دارد، از روز بعد از عادت و کسى که عادت ندارد، بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان کارهاى استحاضه را بجا آورد و کارهايى را که بر نفساء حرام است، ترک کند. ٥١٨ زنى که عادت حيضش کمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد، و بعداز آن تا روز دهم مىتواند عبادت را ترک نمايد يا کارهاى مستحاضه را انجام دهد.ولى ترک عبادت، يک روز يا دو روز خيلى خوب است. پس اگر از ده روز بگذرد، به روزهاى عادتش حيض است و بقيه استحاضه است، و اگر عبادت را ترک کرده بايد قضا کند. ٥١٩ زنى که در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يک ماه يا بيشتر ازيک ماه، پى در پى خون ببيند، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است. و ده روز از خونى که بعد از نفاس مىبيند، اگر چه در روزهاى عادت ماهانهاش باشد، استحاضه است. مثلا زنى که عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه زاييد و تا يک ماه يا بيشتر پى در پى خون ديد، تا روز هفدهم نفاس،و از روز هفدهم تا ده روز حتى خونى که در روزهاى عادت خود که از بيستم تا بيستو هفتم است مىبيند، استحاضه مىباشد. و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را که مىبيند، در روزهاى عادتش باشد حيض است، چه نشانههاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد. و اگر در روزهاى عادتش نباشد، اگر چه نشانههاى حيض را داشته باشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد. ٥٢٠ زنى که در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يک ماه يا بيشتراز يک ماه خون ببيند، ده روز اول آن نفاس و ده روز دوم آن استحاضه است. و خونى که بعد از آن مىبيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض، و گرنه آن هم استحاضه مىباشد. ٥٢١ اگر کسى بدن انسان مردهاى را که سرد شده و غسلش ندادهاند مس کند، يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند، بايد غسل مس ميت نمايد، چه در خواب مس کند چه در بيدارى، با اختيار مس کند يا بىاختيار. حتى اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميت برسد، بايد غسل کند. ولى اگر حيوان مردهاى را مس کند، غسل بر او واجب نيست. ٥٢٢ براى مس مردهاى که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست، اگر چه جايى را که سرد شده مس نمايد. ٥٢٣ اگر موى خود را به بدن ميت برساند، يا بدن خود را به موى ميت، يا موى خود را به موى ميت برساند، غسل واجب نيست. ٥٢٤ براى مس بچه مرده، حتى بچه سقط شدهاى که چهار ماه او تمام شده کسل ميت واجب است، بلکه بهتر است براى مس بچه سقط شدهاى که از چهار ماه کمتر دارد غسل کرد. بنابر اين اگر بچه چهار ماههاى مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مس ميت کند، بلکه اگر از چهار ماه کمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد. ٥٢٥ بچهاى که بعد از مردن مادر به دنيا مىآيد، وقتى بالغ شد، واجب است غسل مس ميت کند. ٥٢٦ اگر انسان ميتى را که سه غسل او کاملا تمام شده مس نمايد، غسل بر او واجب نمىشود. ولى اگر پيش از آنکه غسل سوم تمام شود جايى از بدن او را مس کند، اگرچه غسل سوم آن جا تمام شده باشد بايد غسل مس ميت نمايد. ٥٢٧ اگر ديوانه يا بچه نابالغى ميت را مس کند، بعد از آنکه آن ديوانه عاقل يا بچه بالغ شد، بايد غسل مس ميت نمايد. ٥٢٨ اگر از بدن زنده قسمتى که داراى استخوان است جدا شود و پيش از آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مس نمايد، بايد غسل مس ميت کند. ولى اگر قسمتى که جدا شده، از بدن مردهاى که غلسش ندادهاند اگر چيزى جدا شود که در حال اتصال مس آن موجب غسل مىشد، بعد از انفصال نيز مس آن موجب غسل است. ٥٢٩ براى مس استخوان و دندانى که از مرده جدا شده باشد و آن را غسل ندادهاند، بايد غسل کرد، ولى براى مس استخوان و دندانى که از زنده جدا شده و گوشت ندارد، غسل واجب نيست. ٥٣٠ غسل مس ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند. ولى کسى که غسل مس ميت کرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد. ٥٣١ اگر چند ميت را مس کند يا يک ميت را چند بار مس نمايد، يک غسل کافى است. ٥٣٢ براى کسى که بعداز مس ميت غسل نکرده است، توقف در مسجد و جماع و خواندن سورههايى که سجده واجب دارد، مانعى ندارد. ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل کند و وضو بگيرد.
|