يکشنبه ١٤ خرداد ١٤٠٢

وضو

٢٣٦ در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را مسح کنند.

٢٣٧ درازاى صورت را بايد از بالاى پيشانى - جايى که موى سر بيرون مى‏آيد - تا آخر چانه شست، و پهناى آن به مقدارى که بين انگشت وسط و شست قرار مى‏گيرد، بايد شسته شود، و اگر مختصرى از اين مقدار نشويد، وضو باطل است. و براى آنکه يقين کند اين مقدار کاملا شسته شده، بايد کمى اطراف آن را هم بشويد.

٢٣٨ اگر صورت يا دست کسى کوچکتر يا بزرگتر از معمول مردم باشد، بايد ملاحظه کند که مردمان معمولى تا کجاى صورت خود را مى‏شويند، او هم تا همان جا را بشويد. و اگر دست و صورتش هر دو بر خلاف معمول باشد، ولى با هم متناسب باشند، لازم نيست ملاحظه معمول را بکند، بلکه به دستورى که در مساله پيش گفته شد،وضو بگيرد. و نيز اگر در پيشانى او مو روييده يا جلوى سرش مو ندارد، بايد به‏اندازه معمول پيشانى را بشويد.

٢٣٩ اگر احتمال دهد چرک يا چيز ديگرى در ابروها و گوشه‏هاى چشم و لب او هست که نمى‏گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايدپيش از وضو وارسى کند که اگر هست برطرف نمايد.

٢٤٠ اگر پوست صورت از لاى مو پيدا باشد، بايد آب را به پوست برساند، واگر پيدا نباشد، شستن مو کافى است و رساندن آب به زير آن لازم نيست.

٢٤١ اگر شک کند که پوست صورت از لاى مو پيدا است‏يا نه، بنابر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.

٢٤٢ شستن توى بينى و مقدارى از لب و چشم که در وقت بستن ديده نمى‏شود واجب نيست، ولى براى آنکه يقين کند از جاهايى که بايد شسته شود چيزى باقى نمانده، واجب است مقدارى از آنها را هم بشويد. و کسى که نمى‏دانسته بايد اين مقدار را بشويد اگر نداند در وضوهايى که گرفته اين مقدار را شسته يا نه، نمازهايى که خوانده صحيح است.

٢٤٣ بايد صورت را بنابر احتياط واجب از بالا به پايين شست و اگر از پايين به بالا بشويد، وضو باطل است و دستها را بايد از مرفق به طرف سر انگشتان بشويد.

٢٤٤ اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه ترى دست به‏قدرى باشد که به واسطه کشيدن دست آب کمى در آنها جارى شود، کافى است.

٢٤٥ بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد.

٢٤٦ براى آنکه يقين کند آرنج را کاملا شسته، بايد مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد.

٢٤٧ کسى که پيش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بايدتا سر انگشتان را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوى او باطل است.

٢٤٨ در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مى‏باشد. و اگر با يک مشت آب تمام عضو شسته شود و به قصد وضو بريزد، يک مرتبه حساب مى‏شود چه قصد بکند يک مرتبه را، يا قصد نکند.

٢٤٩ بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو که در دست مانده مسح کند، و لازم نيست با دست راست باشد يا از بالا به پايين مسح نمايد.

٢٥٠ يک قسمت از چهار قسمت‏سر که مقابل پيشانى است جاى مسح مى‏باشد، و هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح کند کافى است اگر چه احتياط مستحب آن است که از درازا به اندازه درازاى يک انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد.

٢٥١ لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد، بلکه بر موى جلوى سر هم صحيح است،ولى کسى که موى جلوى سر او به اندازه‏اى بلند است که اگر مثلا شانه کند به صورتش مى‏ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى‏رسد، بايد بيخ موها را مسح کند يا فرق سر را باز کرده، پوست‏سر را مسح نمايد، و اگر موهايى را که به صورت مى‏ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى‏رسد جلوى سر جمع کند و بر آنها مسح نمايد يا بر موى جاهاى ديگر سر که جلوى آن آمده مسح کند باطل است.

٢٥٢ بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو که در دست مانده روى پاها را از سريکى از انگشتها تا برآمدگى روى پا مسح کند.

٢٥٣ پهناى مسح پا به هر اندازه باشد کافى است، ولى بهتر، بلکه احوط آن است که با تمام کف دست، روى پا را مسح کند.

٢٥٤ اگر در مسح پا همه دست را روى پا بگذارد و کمى بکشد صحيح است.

٢٥٥ در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آنها بکشد، و اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بکشد، وضو باطل است. ولى اگر موقعى که دست را مى‏کشد سريا پا مختصرى حرکت کند، اشکال ندارد.

٢٥٦ جاى مسح بايد خشک باشد و اگر به قدرى تر باشد که رطوبت کف دست به‏آن اثر نکند مسح باطل است، ولى اگر ترى آن به قدرى کم باشد که رطوبتى که بعداز مسح در آن ديده مى‏شود، بگويند فقط از ترى کف دست است، اشکال ندارد.

٢٥٧ اگر براى مسح، رطوبت در کف دست نمانده باشد، نمى‏تواند دست را با آب خارج، تر کند بلکه بايد از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح نمايد.

٢٥٨ اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، مى‏تواند سر را باهمان رطوبت مسح کند، و براى مسح پاها از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد.

٢٥٩ مسح کردن از روى جوراب و کفش باطل است، ولى اگر به واسطه سرماى شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند کفش يا جوراب را بيرون آورد، مسح کردن بر آنها اشکال ندارد. و اگر روى کفش نجس باشد، بايد چيز پاکى برآن بيندازد و بر آن چيز مسح کند.

٢٦٠ اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح، آن را آب بکشد، بايد تيمم نمايد.

 

وضوى ارتماسى

٢٦١ وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو، با مراعات شستن از بالا به پايين در آب فرو برد، ليکن براى اين که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، بايستى در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضويى، هنگام بيرون آوردن دستها از آب باشد. و يا اين که مقدارى از دست چپ را باقى گذارد تا آن را با دست راست، ترتيبى بشويد.

٢٦٢ در وضوى ارتماسى هم بايد صورت و دستها از بالا به پايين شسته شود. پس اگر وقتى که صورت و دستها را در آب فرو مى‏برد قصد وضو کند بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد. و اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو کند بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها را از طرف آرنج بيرون آورد.

٢٦٣ اگر وضوى بعضى از اعضا را ارتماسى و بعضى را غير ارتماسى انجام دهد،اشکال ندارد.

 

دعاهايى که موقع وضو گرفتن مستحب است

٢٦٤ کسى که وضو مى‏گيرد مستحب است موقعى که نگاهش به آب مى‏افتد بگويد:"بسم الله و بالله و الحمد لله الذى جعل الماء طهورا و لم يجعله نجسا" و موقعى که پيش از وضو ست‏خود را مى‏شويد بگويد: "اللهم اجعلنى من التوابين و اجعلنى من المتطهرين" و در وقت مضمضه کردن، يعنى آب در دهان گرداندن بگويد: "اللهم لقنى حجتى يوم القاک و اطلق لسانى بذکرک" و در وقت استنشاق يعنى آب در بينى کردن بگويد: "اللهم لا تحرم على ريح الجنة و اجعلنى ممن يشم ريحها و روحها و طيبها" و موقع شستن رو بگويد: "اللهم بيض وجهى يوم تسود فيه الوجوه و لا تسود وجهى يوم تبيض فيه الوجوه" و در وقت‏شستن دست راست بخواند: "اللهم اعطنى کتابى بيمينى و الخلد فى الجنان بيسارى و حاسبنى حسابا يسيرا" و موقع شستن دست چپ بگويد: "اللهم لا تعطنى کتابى بشمالى و لا من وراء ظهرى و لا تجعلها مغلولة الى عنقى و اعوذ بک من مقطعات النيران" و موقعى که سر را مسح مى‏کند بگويد: "اللهم غشنى برحمتک و برکاتک و عفوک" و در وقت مسح پا بخواند: "اللهم ثبتنى على الصراط يوم تزل فيه الاقدام و اجعل سعيى فى ما يرضيک عنى يا ذا الجلال و الاکرام".

 

شرايط وضو

شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است: شرط اول: آنکه آب وضو پاک باشد. شرط دوم: آنکه مطلق باشد.

٢٦٥ وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است. اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش کرده باشد. و اگر با آن وضو نمازى هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.

٢٦٦ اگر غير از آب آلوده مضاف، آب ديگرى براى وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است، بايد تيمم کند و اگر وقت دارد، بايد صبر کند تا آب صاف شود و وضو بگيرد.

شرط سوم: آنکه آب وضو مباح باشد. و همچنين بنا بر احتياط بايد فضايى که در آن وضو مى‏گيرد مباح باشد. اگرچه اباحه فضا لازم نيست.

٢٦٧ وضو با آب غصبى و بان آبى که معلوم نيست صاحب آن راضى است‏يا نه، حرام و باطل است ولى اگر سابقا راضى بوده و انسان نمى داند که از رضايتش برگشته يا نه، وضو صحيح است و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بريزد، وضوى او صحيح است.

٢٦٨ وضو گرفتن از حوض مدرسه‏اى که انسان نمى‏داند آن حوض را براى همه مردم وقف کرده‏اند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى که معمولا مردم از آب آن وضو بگيرند، اشکال ندارد.

٢٦٩ کسى که نمى‏خواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همه مردم وقف کرده‏اند يا براى کسانى که در آن جا نماز مى‏خوانند، نمى‏تواند از حوض آن وضو بگيرد، ولى اگر معمولا کسانى هم که نمى‏خواهند در آن جا نماز بخوانند از حوض آن وضو مى‏گيرند، مى‏تواند از حوض آن وضو بگيرد.

٢٧٠ وضو گرفتن از حوض تيمچه‏ها و مسافرخانه‏ها و مانند اينها براى کسانى که ساکن آن جاها نيستند، در صورتى صحيح است که معمولا کسانى هم که ساکن آن جاها نيستند، با آب آنها وضو بگيرند.

٢٧١ وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگر چه انسان نداند که صاحب آنها راضى است، اشکال ندارد. ولى اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى کند، احتياط واجب آن است که با آب آنها وضو نگيرند.

٢٧٢ اگر فراموش کند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد صحيح است.

شرط چهارم: آنکه ظرف آب وضو مباح باشد.

شرط پنجم: آنکه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.

٢٧٣ اگر آب وضو در ظرف غصبى است و غير از آن آب ديگرى ندارد بايد تيمم کند و چنانچه با آن آب وضو بگيرد باطل است و اگر آب مباح ديگرى دارد چنانچه در آن ظرف غصبى، وضوى ارتماسى بگيرد و يا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بريزد وضويش باطل است ولى اگر با کف دست آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد وضويش صحيح است اگر چه از جهت تصرف در ظرف غصبى فعل حرام، مرتکب شده است و وضوى او از ظرف طلا و نقره به احتياط واجب مثل وضوى از ظرف غصبى است.

٢٧٤ اگر در حوضى که مثلا يک آجر يا يک سنگ آن غصبى است، وضو بگيرد صحيح است، ولى اگر وضوى او تصرف در غصب حساب شود، گناهکار است.

٢٧٥ اگر در صحن يکى از امامان يا امام‏زادگان که سابقا قبرستان بوده، حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند که زمين صحن را براى قبرستان وقف کرده‏اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد.

شرط ششم: آنکه اعضاى وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.

٢٧٦ اگر پيش از تمام شدن وضو، جايى را که شسته يا مسح کرده نجس شود، صحيح است.

٢٧٧ اگر غير از اعضاى وضو جايى از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولى اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نکرده باشد، اولى آن است که اول آن را تطهير کند، بعد وضو بگيرد.

٢٧٨ اگر يکى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پيش از وضو آن جا را آب کشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آن جا نبوده، وضو باطل است. و اگر مى‏داند ملتفت بوده يا شک دارد که ملتفت بوده يا نه، وضو صحيح است. و در هر صورت جايى را که نجس بوده بايد آب بکشد.

٢٧٩ اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است که خون آن بند نمى‏آيد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد در آب کر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد که خون بند بيايد بعد به دستورى که گفته شد وضوى ارتماسى بگيرد.

شرط هفتم: آنکه وقت براى وضو و نماز کافى باشد.

٢٨٠ هرگاه وقت به قدرى تنگ است که اگر وضو بگيرد، تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از قت‏خوانده مى‏شود، بايد تيمم کند. ولى اگر براى وضو و تيمم يک اندازه وقت لازم است، بايد وضو بگيرد.

٢٨١ کسى که در تنگى وقت نماز بايد تيمم کند، اگر وضو بگيرد، صحيح است،چه براى آن نماز وضو بگيرد يا براى کار ديگر.

شرط هشتم: آنکه به قصد قربت‏يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براى خنک شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد باطل است.

٢٨٢ لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، ولى بايد در تمام وضو متوجه باشد که وضو مى‏گيرد، به طورى که اگر از او بپرسند چه مى‏کنى، بگويد وضو مى‏گيرم.

شرط نهم: آنکه وضو را به ترتيبى که گفته شد به جا آورد، يعنى اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد، و بايد پاى راست را پيش از پاى چپ مسح کند. و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، باطل است.

شرط دهم: آنکه کارهاى وضو را پشت‏سر هم انجام دهد.

٢٨٣ اگر بين کارهاى وضو به قدرى فاصله شود که وقتى مى‏خواهد جايى را بشويد يا مسح کند، رطوبت جاهايى که پيش از آن شسته يا مسح کرده خشک شده باشد،وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جايى که جلوتر از محلى است که مى‏خواهد بشويد يا مسح کند خشک شده باشد، مثلا موقعى که مى‏خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست‏خشک شده باشد و صورت تر باشد، وضو صحيح است.

٢٨٤ اگر کارهاى وضو را پشت‏سر هم بجا آورد، ولى به واسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت‏خشک شود، وضوى او صحيح است.

٢٨٥ راه رفتن در بين وضو اشکال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند، وضوى او صحيح است.

شرط يازدهم: آنکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد. و اگر ديگرى او را وضو دهد يا در رسانيدن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نمايد، وضو باطل است.

٢٨٦ کسى که نمى‏تواند وضو بگيرد، بايد نايب بگيرد که او را وضو دهد. و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتى که بتواند بايد بدهد، ولى بايد خود او نيت وضو کند و با دست‏خود مسح نمايد، و اگر نمى‏تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بکشد. و اگر اين هم ممکن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت‏سر و پاى او را مسح کنند. و احتياط واجب در صورت امکان ضم تيمم است.

٢٨٧ هر کدام از کارهاى وضو را که مى‏تواند به تنهايى انجام دهد، نبايد در آن کمک بگيرد.

شرط دوازدهم: آنکه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

٢٨٨ کسى که مى‏ترسد که اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد، ولى اگر نداند که آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد ضرر داشته، وضويش صحيح است. اگر چه احتياط مستحب آن است که با آن وضو، نماز نخواند و تيمم کند. و چنانچه با آن وضو نماز خوانده، دوباره آن را اعاده نمايد.

٢٨٩ اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمى که وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.

٢٩٠ اگر مى‏داند چيزى به اعضاى وضو چسبيده، ولى شک دارد که از رسيدن آب جلوگيرى مى‏کند يا نه، بايد آن را برطرف کند يا آب را به زير آن برساند.

٢٩١ اگر زير ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد. ولى اگر ناخن را بگيرند، بايد براى وضو آن چرک را برطرف کنند. و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرک زير مقدارى را که از معمول بلندتر است برطرف نمايند.

٢٩٢ اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن کافى است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلکه اگر پوست‏يک قسمت آن کنده شود لازم نيست آب را به زير قسمتى که کنده نشده برساند. ولى چنانچه پوستى که کنده شده گاهى به بدن مى‏چسبد و گاهى بلند مى‏شود، بايد آن را قطع کند يا آب را به زير آن برساند.

٢٩٣ اگر انسان شک کند که به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد مثل آنکه بعد از گل کارى شک کند گل بدست او چسبيده يا نه، بايد وارسى کند يا به قدرى دست بمالد که اطمينان پيدا کند که اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است.

٢٩٤ جايى را که بايد شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد اگر چرک آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد. و همچنين است اگر بعد از گچ کارى و مانند آن چيز سفيدى که جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى‏نمايد بر دست بماند، ولى اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن مى‏رسد يا نه، بايد آنها را برطرف کند.

٢٩٥ اگر پيش از وضو بداند که در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، وضوى او صحيح است. ولى اگر بداند که موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

٢٩٦ اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد که گاهى آب به خودى خود زير آن مى‏رسد و گاهى نمى‏رسد، و انسان بعد از وضو شک کند که آب زير آن رسيده يا نه،چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

٢٩٧ اگر بعد از وضو چيزى که مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است. ولى اگر بداند که‏در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است که دوباره وضو بگيرد.

٢٩٨ اگر بعد از وضو شک کند چيزى که مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو بوده يا نه، وضو صحيح است.

 

احکام وضو

٢٩٩ کسى که در کارهاى وضو و شرايط آن مثل پاک بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شک مى‏کند، بايد به شک خود اعتنا نکند.

٣٠٠ اگر شک کند که وضوى او باطل شده يا نه، بنا مى‏گذارد که وضوى او باقى است. ولى اگر بعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبت ازاو بيرون آيد که نداند بول است‏يا چيز ديگر، وضوى او باطل است.

٣٠١ کسى که شک دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.

٣٠٢ کسى که مى‏داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده مثلا بول کرده، اگر نداند کدام جلوتر بوده، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد و اگر در بين نماز است بايد نماز را بشکند و وضو بگيرد، و اگر بعد از نماز است بايد وضو بگيرد و بايد نمازى را که خوانده دوباره بخواند.

٣٠٣ اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است، ولى بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.

٣٠٤ اگر در بين نماز شک کند که وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند.

٣٠٥ اگر بعد از نماز شک کند که قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز، نمازى که خوانده صحيح است.

٣٠٦ اگر انسان مرضى دارد که بول او قطره قطره مى ريزد يا نمى‏تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى کند، چنانچه يقين دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى‏کند، بايد نماز را در وقتى که مهلت پيدا مى‏کند بخواند. و اگر مهلت او به مقدار کارهاى واجب نماز است بايد در وقتى که مهلت دارد فقط کارهاى واجب نماز را بجا آورد و کارهاى مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نمايد.

٣٠٧ اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمى‏کند و در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مى‏شود، وضوى اول کافى است. ولى چنانچه مرضى دارد که در بين نماز چند مرتبه غائط از او خارج مى‏شود که اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگيرد سخت نيست، بايد ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت غائط از او خارج شد وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند.

٣٠٨ کسى که غائط او طورى پى در پى از او خارج مى‏شود که وضو گرفتن بعداز هر دفعه براى او سخت است، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند،بايد براى هر نماز يک وضو بگيرد.

٣٠٩ کسى که بول پى در پى از او خارج مى‏شود، اگر در بين دو نماز قطره بولى‏از او خارج نشود، مى‏تواند با يک وضو هر دو نماز را بخواند. و قطره‏هايى که بين نماز.خارج مى‏شود، اشکال ندارد.

٣١٠ کسى که بول يا غائط پى در پى از او خارج مى‏شود، اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، مى‏تواند چند نماز را با يک وضو بخواند، مگر اختيارا بول يا غائط کند، يا چيز ديگرى که وضو را باطل مى‏کند پيش آيد.

٣١١ اگر مرضى دارد که نمى‏تواند از خارج شدن باد جلوگيرى کند، بايد به وظيفه کسانى که نمى‏توانند از بيرون آمدن غائط خوددارى کنند، عمل نمايد.

٣١٢ کسى که غائط پى در پى از او خارج مى‏شود، بايد براى هر نمازى وضو بگيرد و و فورا مشغول نماز شود. ولى براى بجا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط که بايد بعد از نماز انجام داد، در صورتى که آنها را بعد از نماز فورا بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.

٣١٣ کسى که بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز به وسيله کيسه‏اى که‏در آن، پنبه يا چيز ديگرى است که از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى‏کند، خود را حفظ نمايد. و احتياط واجب آن است که پيش از هر نماز مخرج بول را که نجس شده آب بکشد. و نيز کسى که نمى‏تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى کند،چنانچه ممکن باشد، بايد به مقدار نماز از رسيدن غائط به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد.و احتياط واجب آن است که اگر مشقت ندارد، براى هر نماز مخرج غائط را آب بکشد.

٣١٤ کسى که نمى‏تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى کند، در صورتى که ممکن باشد و مشقت و زحمت و خوف ضرر نداشته باشد، بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيرى نمايد. و بنابر احتياط واجب اگر چه خرج داشته باشد، بلکه اگر مرض او به آسانى معالجه شود، خود را معالجه نمايد.

٣١٥ کسى که نمى‏تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى کند، بعد از آن که مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايى را که در وقت مرض مطابق وظيفه‏اش خوانده قضا نمايد. ولى اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود، بايد نمازى را که در آن وقت‏خوانده دوباره بخواند.

چيزهايى که بايد براى آنها وضو گرفت

٣١٦ براى شش چيز وضو گرفتن واجب است: اول: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت. دوم: براى سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز حدثى از او سر زده مثلا بول کرده باشد. سوم: براى طواف واجب خانه کعبه. چهارم: اگر نذر يا عهد کرده يا قسم خورده باشد که وضو بگيرد. پنجم: اگر نذر کرده باشد که جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند. ششم: براى آب کشيدن قرآنى که نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى که مجبور باشد دست‏يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند. ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد، بايد بدون اين که وضو بگيرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آب بکشد، و تا ممکن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى کند.

٣١٧ مس نمودن خط قرآن يعنى رساندن جايى از بدن به خط قرآن براى کسى که وضو ندارد، حرام است. ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه کند،مس آن اشکال ندارد.

٣١٨ جلوگيرى کردن بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست. ولى اگر مس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد، بايد از آنان جلوگيرى کنند.

٣١٩ کسى که وضو ندارد حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانى نوشته شده باشد، مس نمايد. و همچنين است بنابر احتياط واجب مس اسم مبارک پيغمبر و امام و حضرت زهرا عليهم السلام.

٣٢٠ اگر پيش از وقت نماز به قصد اينکه با طهارت باشد وضو بگيرد يا غسل کند، صحيح است. و نزديک وقت نماز هم اگر به قصد مهيا بودن براى نماز وضو بگيرد، اشکال ندارد.

٣٢١ کسى که يقين دارد وقت داخل شده اگر نيت وضوى واجب کند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحيح است.

٣٢٢ مستحب است انسان براى نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان عليهم السلام وضو بگيرد، و همچنين براى همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نيز براى مس حاشيه قرآن و براى خوابيدن، وضو گرفتن مستحب است و نيز مستحب است کسى که وضو دارد دوباره وضو بگيرد. و اگر براى يکى از اين کارها وضو بگيرد هر کارى را که بايد با وضو انجام داد، مى‏تواند بجا آورد، مثلا مى‏تواند با آن وضو نماز بخواند.

چيزهايى که وضو را باطل مى‏کند

٣٢٣ هفت چيز وضو را باطل مى‏کند: اول: بول. دوم: غائط. سوم: باد معده و روده که از مخرج غائط خارج شود. چهارم: خوابى که به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود. ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى‏شود. پنجم: چيزهايى که عقل را از بين مى‏برد، مانند ديوانگى و مستى و بيهوشى. ششم: استحاضه زنان، که بعدا گفته مى‏شود. هفتم: کارى که براى آن بايد غسل کرد مانند جنابت.

احکام وضوى جبيره

چيزى که با آن زخم و شکسته را مى‏بندند و دوايى که روى زخم و مانند آن مى‏گذارند جبيره ناميده مى‏شود.

٣٢٤ اگر در يکى از جاهاى وضو زخم يا دمل يا شکستگى باشد، چنانچه روى آن باز است و آب براى آن ضرر ندارد، بايد به طور معمول وضو گرفت.

٣٢٥ اگر زخم يا دمل يا شکستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، اگر اطراف آن را بشويد کافى است. ولى چنانچه کشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، بهتر آن است که دست تر بر آن بکشد و بعد پارچه پاکى روى آن بگذارد و دست تر را روى پارچه هم بکشد. و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمى‏شود آب کشيد، بايد اطراف زخم را به طورى که‏در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحب پارچه پاکى روى زخم بگذارد و دست تر روى آن بکشد. و اگر گذاشتن پارچه ممکن نيست‏شستن اطراف زخم کافى است و در هر صورت تيمم لازم نيست.

٣٢٦ اگر زخم يا دمل يا شکستگى در جلوى سر يا روى پاها است و روى آن باز است چنانچه نتواند آن را مسح کند بايد پارچه پاکى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو که در دست مانده مسح کند و بنابر احتياط مستحب تيمم هم بنمايد و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، بايد بجاى وضو تيمم کند و بهتر است‏يک وضو بدون مسح هم بگيرد.

٣٢٧ اگر روى دمل يا زخم يا شکستگى بسته باشد، چنانچه بازکردن آن ممکن است و زحمت و مشقت هم ندارد و آب هم براى آن ضرر ندارد، بايد روى آن را باز کند و وضو بگيرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، يا جلوى سر و روى پاها.

٣٢٨ اگر زخم يا دمل يا شکستگى در صورت يا دستها باشد و بشود روى آن را باز کرد، چنانچه ريختن آب روى آن ضرر دارد و کشيدن دست تر ضرر ندارد، واجب است دست تر روى آن بکشد.

٣٢٩ اگر نمى‏شود روى زخم را باز کرد ولى زخم و چيزى که روى آن گذاشته پاک است و رسانيدن آب به زخم ممکن است و ضرر و زحمت و مشقت هم ندارد،بايد آب را به روى زخم برساند، و اگر زخم يا چيزى که روى آن گذاشته نجس است،چنانچه آب کشيدن آن و رساندن آب به روى زخم ممکن باشد بدون زحمت و مشقت،بايد آن را آب بکشد و موقع وضو آب را به زخم برساند، و در صورتى که آب براى زخم ضرر دارد، يا آن که رساندن آب به روى زخم ممکن نيست‏يا زخم نجس است‏و نمى‏شود آن را آب کشيد، بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاک است‏روى آن را مسح کند، و اگر جبيره نجس است‏يا نمى‏شود روى آن را دست تر کشيد،مثلا دوايى است که به دست مى‏چسبد، پارچه پاکى را به طورى که جزء جبيره حساب شود، روى آن بگذارد و دست تر روى آن بکشد و اگر اين هم ممکن نيست احتياط واجب آن است که وضو بگيرد و تيمم هم بنمايد.

٣٣٠ اگر جبيره تمام صورت يا تمام يکى از دستها فرا گرفته باشد باز احکام جبيره جارى و وضوى جبيره‏اى کافى است، ولى اگر معظم اعضاى وضو را گرفته باشد، بنابر احتياط، بايد جمع نمايد بين عمل جبيره و تيمم، اگر چه کفايت تيمم در اين صورت بعيد نيست.

٣٣١ اگر جبيره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد، بايد تيمم بنمايد.

٣٣٢ کسى که در کف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روى آن کشيده است مى‏تواند سر و پا را با همان رطوبت مسح کند يا از جاهاى ديگر وضو رطوبت بگيرد.

٣٣٣ اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز است، بايد جاهايى که باز است روى پا را و جايى که جبيره است روى جبيره را مسح کند.

٣٣٤ اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد. و اگر جبيره‏ها در سر يا روى پاها باشد، بايد بين آنها را مسح کند. و در جاهايى که جبيره است بايد بدستور جبيره عمل نمايد.

٣٣٥ اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نيست، بايد به دستور جبيره عمل کند، و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد واگر برداشتن جبيره ممکن است بايد جبيره را بردارد، پس اگر زخم در صورت و دست است اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روى پاها است اطراف آن را مسح کند و براى جاى زخم به دستور جبيره عمل نمايد.

٣٣٦ اگر در جاى وضو زخم و جراحت و شکستگى نيست، ولى به جهت ديگرى آب براى همه دست و صورت ضرر دارد، بايد تيمم کند و احتياط مستحب آن است که وضوى جبيره‏اى هم بگيرد، ولى اگر براى مقدارى از دست و صورت ضرر دارد چنانچه اطراف آن را بشويد کافى بودن بعيد نيست، ولى احتياط به تيمم ترک نشود.

٣٣٧ اگر جايى از اعضاى وضو را رگ زده است و نمى‏تواند آن را آب بکشد يا آب براى آن ضرر دارد، اگر روى آن بسته است، بايد به دستور جبيره عمل کند. و اگر معمولا باز است‏شستن اطراف آن کافى است.

٣٣٨ اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده است که برداشتن آن ممکن نيست، يا به‏قدرى مشقت دارد که نمى‏شود تحمل کرد، بايد به دستور جبيره عمل کند.

٣٣٩ غسل جبيره‏اى مثل وضوى جبيره‏اى است، ولى بنابر احتياط واجب بايدآن را ترتيبى به جا آوردند نه ارتماسى.

٣٤٠ کسى که وظيفه او تيمم است، اگر در بعضى از جاهاى تيمم او زخم يا دمل يا شکستگى باشد، بايد به دستور وضوى جبيره‏اى، تيمم جبيره‏اى نمايد.

٣٤١ کسى که بايد با وضو يا غسل جبيره‏اى نماز بخواند چنانچه بداند که تا آخر وقت عذر او برطرف نمى‏شود، مى‏تواند در اول وقت نماز بخواند. ولى اگر اميد دارد که تا آخر وقت عذر او برطرف شود، احتياط واجب آن است که صبر کند واگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيره‏اى بجا آورد.

٣٤٢ اگر انسان براى مرضى که در چشم اوست موى چشم خود را بچسباند، بايد وضو و غسل را جبيره‏اى انجام دهد، و احتياط آن است که تيمم هم بنمايد.

٣٤٣ کسى که نمى‏داند وظيفه‏اش تيمم است‏يا وضوى جبيره‏اى بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد.

٣٤٤ نمازهايى را که انسان با وضوى جبيره‏اى خوانده، صحيح است و بعداز آن که عذرش برطرف شد، براى نمازهاى بعد هم نبايد وضو بگيرد، ولى اگر براى آنکه نمى‏دانسته تکليفش جبيره است‏يا تيمم هر دو را انجام داده باشد، بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.