
- بازديدکنندگان آنلاين13
- بازديد کنندگان اين صفحه7437
- بازديدکنندگان امروز12466
- کل بازديدکنندگان66430584
سبزوار، خیابان اسدابادی، کوچه جنب بیمارستان حشمتیه، هسته گزینش
پست الکترونیکی:s.sabzevar@behdasht.gov.ir
تلفن: 5-44242101
نجاسات ٨٣ نجاسات يازده چيز است: اول: بول. دوم: غائط. سوم منى. چهارم: مردار.پنجم: خون. ششم و هفتم: سگ و خوک. هشتم: کافر. نهم: شراب. دهم: فقاع. يازدهم عرق شتر نجاستخوار. ٨٤ بول و غائط انسان و هر حيوان حرام گوشتى که خون جهنده دارد که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مىکند، نجس است. ولى فضله حيوانات کوچک مثل پشه و مگس که گوشت ندارد، پاک ٨٥ فضله پرندگان حرام گوشت، نجس است. ٨٦ بول و غائط حيوان نجاستخوار، نجس است. و همچنين است بول و غائط حيوانى که انسان آن را وطى کرده، يعنى با آن نزديکى نموده، و گوسفندى که استخوان آن از خوردن شير خوک، محکم شده است. ٨٧ منى حيوانى که خون جهنده دارد نجس است. ٨٨ مردار حيوانى که خون جهنده دارد، نجس است، چه خودش مرده باشديا به غير دستورى که در شرع معين شده، آن را کشته باشند، و ماهى چون خون جهنده ندارد، اگر چه در آب بميرد، پاک است. ٨٩ چيزهايى از مردار که مثل پشم و مو و کرک و استخوان و دندان روح نداشته، اگر از غير حيوانى باشد که مثل سگ نجس است، پاک مىباشد. ٩٠ اگر از بدن انسان يا حيوانى که خون جهنده دارد و در حالى که زنده است گوشتيا چيز ديگرى را که روح دارد جدا کنند نجس است. ٩١ پوستهاى مختصر لب و جاهاى ديگر بدن که موقع افتادنشان رسيده، اگرچه آنها را بکنند پاک است. ولى بنابر احتياط واجب بايد از پوستى که موقع افتادنش نرسيده و آن را کندهاند اجتناب نمايند. ٩٢ تخم مرغى که از شکم مرغ مرده بيرون مىآيد، اگر پوست روى آن سفتشده باشد پاک است، ولى ظاهر آن را بايد آب کشيد. ٩٣ اگر بره و بزغاله پيش از آن که علفخوار شوند بميرند، پنير مايهاى کهدر شيردان آنها مىباشد پاک است، ولى ظاهر آن را بايد آب کشيد. ٩٤ دواجات روان و عطر و روغن و واکس و صابون که از خارجه مىآورند، اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد، پاک است. ٩٥ گوشت و پيه و چرمى که در بازار مسلمانان فروخته شود پاک است، و همچنين است اگر يکى از اينها در دست مسلمان باشد. ولى اگر بدانند آن مسلمان از کافر گرفته و رسيدگى نکرده که از حيوانى است که به دستور شرع کشته شده يا نه، نجس مىباشد. ٩٦ خون انسان و هر حيوانى که خون جهنده دارد، يعنى حيوانى که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مىکند، نجس است. پس خون حيوانى که مانند ماهى و پشه خون جهنده ندارد، پاک مىباشد. ٩٧ اگر حيوان حلال گوشت را به دستورى که در شرع معين شده بکشند و خون آن به مقدار معمول بيرون آيد، خونى که در بدنش مىماند، پاک است. ولى اگر به علت نفس کشيدن يا به واسطه اينکه سر حيوان در جاى بلندى بوده خون به بدن حيوان برگردد، آن خون نجس است. ٩٨ خونى که در تخم مرغ مىباشد نجس نيست، ولى به احتياط واجب بايداز خوردن آن اجتناب کند. و اگر خون را با زرده تخم مرغ به هم بزنند که از بينبرود، خوردن زرده هم مانعى ندارد. ٩٩ خونى که گاهى موقع دوشيدن شير ديده مىشود، نجس است و شير را نجس مىکند. ١٠٠ خونى که از لاى دندانها مىآيد، اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بينبرود پاک است، و فرو بردن آب دهان در اين صورت اشکال ندارد. ١٠١ خونى که به واسطه کوبيده شدن زير ناخن يا زير پوست مىميرد، اگر طورى شود که ديگر به آن خون نگويند، پاک است. و اگر به آن خون بگويند، در صورتى که ناخن يا وستسوراخ شود، اگر مشقت ندارد، بايد براى وضو و غسل خون را بيرون آورند. و اگر مشقت دارد، بايد اطراف آن را به طورى که نجاست زياد نشود بشويند، و پارچه يا چيزى مثل پارچه، بر آن بگذارند و روى پارچه دست تر بکشند. ١٠٢ اگر انسان نداند که خون زير پوست مرده يا گوشت به واسطه کوبيده شدن بهآن حالت در آمده، پاک است. ١٠٣ اگر موقع جوشيدن غذا ذرهاى خون در آن بيفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس مىشود، و جوشيدن و حرارت و آتش پاک کننده نيست. ١٠٤ زرد آبهاى که در حال بهبودى زخم در اطراف آن پيدا مىشود، اگر معلوم نباشد که با خون مخلوط است، پاک مىباشد. ١٠٥ سگ و خوکى که در خشکى زندگى مىکنند، حتى مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبتهاى آنها نجس است، ولى سگ و خوک دريايى پاک است. ١٠٦ کافر يعنى کسى که منکر خدا است، يا براى خدا شريک قرار مىدهد، يا پيغمبرى حضرت خاتم الانبيا محمد ابن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است، و همچنين است اگر در يکى از اينها شک داشته باشد. و نيز کسى که ضرورى دين يعنى چيزى را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزو دين اسلام مىدانند منکر شود، چنانچه بداند آن چيز ضرورى دين است و انکار آن چيز برگردد به انکار خدا يا توحيد يا نبوت، نجس مىباشد. و اگر نداند، احتياطا بايداز او اجتناب کرد، گرچه لازم نيست. ١٠٧ تمام بدن کافر، حتى مو و ناخن و رطوبت هاى او نجس است. ١٠٨ اگر پدر و مادر و جد بچه نابالغ کافر باشند آن بچه هم نجس است،و اگر يکى از اينها مسلمان باشد، بچه پاک است. ١٠٩ کسى که معلوم نيست مسلمان استيا نه پاک مىباشد، ولى احکام ديگر مسلمانان را ندارد، مثلا نمىتواند زن مسلمان بگيرد و نبايد در قبرستان مسلمانان دفن شود. ١١٠ اگر مسلمانى به يکى از دوازده امام دشنام دهد يا با آنان دشمنى داشته باشد، نجس است. ١١١ شراب و هر چيزى که انسان را مست مىکند، چنانچه به خودى خود روان باشد، نجس است. و اگر مثل بنگ و حشيش روان نباشد، اگر چه چيزى در آن بريزند که روان شود، پاک است. ١١٢ الکل صنعتى که براى رنگ کردن درب و ميز و صندلى و مانند اينها بکارمىبرند، اگر انسان نداند از چيزى که مست کننده و روان است درست کردهاند، پاک مىباشد. ١١٣ اگر انگور و آب انگور به خودى خود جوش بيايد حرام، ولى نجس نيست، مگر آنکه معلوم شود که مست کننده است. و اگر به واسطه پختن جوش بيايد،خوردنش حرام است، ولى نجس نيست. ١١٤ خرما و مويز و کشمش و آب آنها اگر جوش بيايد، پاک و خوردن آنها حلال است. ١١٥ فقاع که از جو گرفته مىشود و به آن آبجو مىگويند، نجس است. ولى آبى که به دستور طبيب از جو مىگيرند و به آن ماءالشعير مىگويند، پاک مىباشد. ١١٦ عرق جنب از حرام نجس نسيت، ولى احتياط واجب آن است که با بدن يا لباسى که به آن آلوده شده، نماز نخوانند. ١١٧ اگر انسان در موقعى که نزديکى با زن حرام است - مثلا در روزه ماه رمضان- با زن خود نزديکى کند، بنابر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد. ١١٨ اگر جنب از حرام به واسطه تنگى وقت، عوض غسل تيمم نمايد و بعد از تيمم و خواندن نماز عرق کند، بنابر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد. ولى اگر به واسطه عذر ديگر تيمم کند، اجتناب لازم نيست. ١١٩ اگر کسى از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديکى کند، بنابر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب کند. ولى اگر اول با حلال خود نزديکى کند و بعد، از حرام جنب شود، عرق او وجوب اجتناب ندارد. ١٢٠ عرق شتر نجاستخوار نجس است. ولى اگر حيوانات ديگر نجاستخوار شوند، از عرق آنها اجتناب لازم نيست. ١٢١ نجاست هر چيز از سه راه ثابت مىشود: اول: آنکه خود انسان يقين کند چيزى نجس است و اگر گمان داشته باشد چيزى نجس است، لازم نيست از آن اجتناب نمايد، بنابراين غذا خوردن در قهوهخانه و مهمانخانههايى که مردمان لا ابالى و کسانى که پاکى و نجسى را مراعات نمىکنند در آنها غذا مىخورند اگر انسان يقين نداشته باشد غذايى را که براى او آوردهاند نجس است، اشکال ندارد. دوم: آنکه کسى که چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است، مثلا همسر انسان يا نوکر يا کلفت بگويد ظرف يا چيز ديگرى که در اختيار او است نجس مىباشد. سوم: آنکه دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است، و نيز اگر يک نفر عادل هم بگويد چيزى نجس است، بنابر احتياط واجب، بايد از آن چيز اجتناب کرد. ١٢٢ اگر به واسطه ندانستن مساله، نجس بودن و پاک بودن چيزى را نداند، مثلا نداند عرق جنب از حرام پاک استيا نه، بايد مساله را بپرسد، ولى اگر بااين که مساله را مىداند چيزى را شک کند پاک استيا، نه مثلا شک کند آن چيز خون استيا نه يا نداند که خون پشه استيا خون انسان، پاک مىباشد. ١٢٣ چيز نجسى که انسان شک دارد پاک شده يا نه نجس است، و چيز پاک را اگر شک کند نجس شده يا نه پاک است، و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاک بودن آن را بفهمد لازم نيست وارسى کند. ١٢٤ اگر بداند يکى از دو ظرف يا دو لباسى که از هر دوى آنها استفاده مىکند نجس شده و نداند کدام است، بايد از هر دو اجتناب کند، بلکه اگرمثلا نمىداند لباس خودش نجس شده يا لباسى که هيچ از آن استفاده نمىکند و مال ديگرى است باز هم احتياط آن است که از لباس خودش اجتناب کند اگر چه لازم نيست. ١٢٥ اگر چيز پاک به چيز نجس برسد و هر دو يا يکى از آنها به طورى تر باشد که ترى يکى به ديگرى برسد چيز پاک نجس مىشود، و اگر ترى به قدرى کم باشد که به ديگرى نرسد چيزى که پاک بوده نجس نمىشود. ١٢٦ اگر چيز پاکى به چيز نجس برسد و انسان شک کند که هر دو يا يکى از آنها تر بوده يا نه آن چيز پاک نجس نمىشود. ١٢٧ دو چيزى که انسان نمىداند کدام پاک است و کدام نجس است، اگر چيز پاکى با رطوبت به يکى از آنها برسد نجس نمىشود، ولى اگر يکى از آنها قبلا نجس بوده و انسان نداند پاک شده يا نه، چنانچه چيز پاکى به آن برسد نجس مىشود. ١٢٨ زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد، هر قسمتى که نجاست به آن برسد نجس مىشود و جاهاى ديگر آن پاک است، و همچنين استخيار و خربزه و مانند اينها. ١٢٩ هرگاه شيره و روغن روان باشد، همين که يک نقطه از آن نجس شد تمام آن نجس مىشود ولى اگر روان نباشد، نجس نمىشود. ١٣٠ اگر مگس يا حيوانى مانند آن روى چيز نجسى که تر است بنشيند و بعد روى چيز پاکى که آن هم تر است بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده چيز پاک نجس مىشود و اگر نداند پاک است. ١٣١ اگر جايى از بدن که عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جاى ديگر برود هر جا که عرق به آن برسد نجس مىشود، و اگر عرق به جاى ديگر نرود جاهاى ديگر بدن پاک است. ١٣٢ اخلاطى که از بينى يا گلو مىآيد اگر خون داشته باشد جايى که خون دارد نجس و بقيه آن پاک است، پس اگر به بيرون دهان يا بينى برسد مقدارى را که انسان يقين دارد جاى نجس اخلاط به آن رسيده نجس است، و محلى را که شک دارد جاى نجس به آن رسيده يا نه پاک مىباشد. ١٣٣ اگر آفتابهاى را که ته آن سوراخ است روى زمين نجس بگذارند چنانچه آب طورى زير آن جمع گردد که با آب آفتابه يکى حساب شود آب آفتابه نجس مىشود ولى اگر آبى که از زير آفتابه خارج مىشود در زمين فرو رود يا جارى شود به نحوى که با آب داخل آن يکى حساب نشود، آب آفتابه نجس نمىشود. ١٣٤ اگر چيزى داخل بدن شود و به نجاست برسد در صورتى که بعد از بيرون آمدن آلوده به نجاست نباشد پاک است، پس اگر اسباب اماله يا آب آن در مخرج غائط وارد شود يا سوزن و چاقو و مانند اينها در بدن فرو رود و بعد از بيرون آمدن به نجاست آلوده نباشد نجس نيست و همچنين است آب دهان و بينى اگر در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد. ١٣٥ نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود بايد فورا آن را آب بکشند. ١٣٦ اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتى که بىاحترامى به قرآن باشد بايد آن را آب بکشند. ١٣٧ گذاشتن قرآن روى عين نجس مانند خون و مردار، اگر چه آن عين نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روى آن واجب مىباشد. ١٣٨ نوشتن قرآن با مرکب نجس اگر چه يک حرف آن باشد حرام است، و اگر نوشته شود بايد آن را آب بکشند يا به واسطه تراشيدن و مانند آن کارى کنند که از بين برود. ١٣٩ احتياط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خوددارى کنند و اگر قرآن دست اوست در صورت امکان از او بگيرند. ١٤٠ اگر ورق قرآن يا چيزى که احترام آن لازم است -مثل کاغذى که اسم خدا يا پيغمبر(ص) يا امام(ع) بر آن نوشته شده- در مستراح بيفتد، بيرون آوردن و آب کشيدن آن اگر چه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممکن نباشد، بايد به آن مستراح نروند تا يقين کنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممکن نباشد، بايد تا وقتى که يقين نکردهاند به کلى از بين رفته به آن مستراح نروند. ١٤١ خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است، و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال در صورتى که ضرر داشته باشد، حرام مىباشد. بلکه اگر ضرر هم نداشته باشد بنابر احتياط واجب بايد از آن خوددارى کنند، ولى خوراندن غذاهايى که نجس شده است به طفل حرام نيست. ١٤٢ فروختن و عاريه دادن چيز نجسى که مىشود آن را آب کشيد، اگر نجس بودن آن را به طرف نگويند، اشکال ندارد. ولى چنانچه انسان بداند که عاريه گيرنده و خريدار آن را در خوردن و آشاميدن استعمال مىکنند، بايد نجاستش را به او بگويند. ١٤٣ اگر انسان ببيند کسى چيز نجسى را مىخورد يا با لباس نجس نماز مىخواند،لازم نيست به او بگويد. ١٤٤ اگر جايى از خانه يا فرش کسى نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر کسانى که وارد خانه او مىشوند با رطوبت به جاى نجس رسيده است، لازم نيست به آنان بگويد. ١٤٥ اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمانها بگويد. اما اگر يکى از مهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد. ولى چنانچه طورى با آنان معاشرت دارد که مىداند به واسطه نگفتن خود او هم نجس مىشود، بايد بعد از غذا به آنان بگويد. ١٤٦ اگر چيزى را که عاريه کرده نجس شود اگر بداند که صاحبش آن چيز را در خوردن و آشاميدن استعمال مىکند، واجب است به او بگويد. ١٤٧ بچه مميزى که خوب و بد را مىفهمد، اگر تکليفش هم نزديک است اگربگويد چيزى را آب کشيدم، دوباره بايد آن را آب کشيد. ولى اگر بگويد چيزى که در دست اوست نجس است، احتياط آن است که از آن اجتناب کنند. اگر چه بعيد نيست اعتبار قول صبى مراهق.
|